Web Analytics Made Easy - Statcounter

عباس یمینی شریف را شاعری می‌دانند که برداشت سنتی از شعر کودک داشته و بیشتر شعرهایش جنبه آموزشی و درونمایه‌ای تربیتی دارد؛ صمد بهرنگی و محمود کیانوش نسبت به یمینی شریف و شعرهایش نقد دارند و آن‌ها را «شعر کودک» نمی‌دانند.

به گزارش ایران اکونومیست، عباس یمینی شریف بعد از سال‌ها نغمه‌سرایی برای کودکان و فعالیت برای آن‌ها در ۲۸ آذر ۱۳۶۸ در ۷۰ سالگی از دنیا رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این شاعر اول خرداد سال ۱۲۹۸ شمسی در محله پامنار تهران به دنیا آمد و دانش‌آموخته مدرسه دارالفنون بود و در سال ۱۳۱۷ در دانشسرای مقدماتی به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۲۱ اولین شعرش برای کودکان در مجله «نونهالان» منتشر شد. در سال ۱۳۲۳ با ابراهیم بنی‌احمد مجله بازی کودکان را منتشر کرد. در سال ۱۳۲۴ نیز شعرهای او در کتاب‌های درسی دوره ابتدایی ایران وارد شد.

در سال ۱۳۳۲ یمینی‌شریف با بورس دولتی به آمریکا اعزام شد و یک سال در دانشگاه کلمبیا به تحصیل دوره تخصصی در آموزش کودکان پرداخت و درجه فوق لیسانس دریافت کرد. در سال ۱۳۳۴ دبستان «روش نو» را با همسرش توران مقومی پایه گذاشت که بعدها با گسترش فعالیت به مجموعه آموزشی از کودکستان تا پایان دوره راهنمایی تبدیل شد. در دی‌ماه سال ۱۳۳۵ به پیشنهاد جعفر بدیعی اولین شماره مجله کیهان بچه‌ها از طرف مؤسسه کیهان انتشار یافت و آن‌ها تا سال ۱۳۵۸ با مؤسسه کیهان همکاری داشتند. عباس یمینی‌شریف از بنیان‌گذاران شورای کتاب کودک نیز بود. بیش از ۳۰ اثر شعر و داستان او در دوران حیاتش به انتشار رسید و برنده جوایز متعدد در ادبیات کودکان شد.

او در شعری گفته بود «من نغمه‌سرای کودکانم/ شادست ز مهرشان روانم/ عباس یمینی شریفم/ گیرید ز کودکان نشانم». خود را نغمه‌سرای  کودکان معرفی کرده و پیش‌بینی می‌کند نشانش را می‌توان از کودکان گرفت و یا یافت، پیش‌بینی‌ای که درست بود و کودکان به واسطه کتاب درسی و یا شعر معروفش «من یار مهربانم» او را می‌شناسد، اگر چه ممکن است او را با نامش به یاد نیاورند اما شعرهایش وارد حافظه جمعی‌مان شده و اگر در جایی آن را بشنویم با آن همخوانی می‌کنیم و پرت می‌شویم به دوران مدرسه مانند شعری که برای ایران سروده «ما گل‌های خندانیم فرزندان ایرانیم/ ما سرزمین خود را مانند جان می‌دانیم/ ما باید دانا باشیم هوشیار و بینا باشیم/ از بهر حفظ ایران باید توانا باشیم/ آباد باش ای ایران آزاد باش ای ایران/ از ما فرزندان خود دل‌شاد باش ای ایران».

هومن ظریف، روزنامه‌نگار و مستندساز، در بخشی از کتاب «عباس یمینی آنچه بود، آنچه هست» که در سال ۹۶ منتشر شده و به تازگی به چاپ دوم رسیده است، نقدهای صمد بهرنگی و محمود کیانوش را بر شعرها یمینی شریف و پاسخ او را آورده است که به بهانه سالروز درگذشت یمینی شریف را به اشتراک می‌گذاریم:

 «در اردیبهشت ۱۳۴۷ مقاله‌ای از صمد بهرنگی در مجله نگین چاپ شد که از نظر تاریخی نخستین نقد شعر کودک در ایران و نخستین توجه نظری جدی به این مقوله به شمار می‌آید.

شعرهای یمینی شریف برای بچه‌ها هیچ‌ پیامی ندارد

صمد بهرنگی نوشته بود: «می‌توان گفت که اثر عباس یمینی شریف خیلی از مرحله پرت است. این «جزوه ناظم» هیچ پیامی برای بچه‌ها ندارد جز مقداری سرگرمی از راه لفاظی و پرحرفی و مشتی احکام کلی اخلاقی و احیانا متحجر. مثلا جابه‌جا فتوا صادر می‌کند که آدم باید مهربان باشد. من می‌پرسم آیا باید نسبت به کدام دسته از مردمان مهربان باشیم؟ آیا می‌توان نسبت به آن مردم هم مهربان بود که به دستورش بمب بر سر مردم آزادی‌خواه ریخته می‌شود؟ یا می‌شود به جلادان هیتلری که کارشان شکنجه آزادی‌خواهان بود، مهربانی کرد؟ بار جابه‌جا حکم صادر می‌کند که مردم آزاری کار بدی است، من می‌پرسم: آیا حتی نباید کسانی را که کارشان اصلا مردم‌آزاری است و نانشان از راه ریختن خون دیگران به دست می‌آید، آزار کرد؟ یعنی باید مثل گوسفند سرت را پایین بیندازی و جای گوسفندان از پیش رفته را بو کنی و خار بخوری و شیربدهی و دیگر هیچ؟ ادبیات کودکان نباید فقط مبلغ محبت و نوعدوستی و قناعت و تواضع و از نوع اخلاق و مسیحیت باشد. به هرآنچه و به هر که ضد بشری و غیرانسانی و سد راه تکامل تاریخی جامعه است، باید کینه ورزید و این کینه باید در ادبیات کودکان راه باز کند... این همه بچه که صبح تا شام در کوره تجربه‌های تلخ زندگی می‌پزند و جزغاله می‌شوند، به نظر آقای یمینی بچه‌های بدی هستند، اما آن چند بچه‌ای که هنرشان داد نزدن و فحش ندادن و تر تمیز بودن و با قاشق و چنگال غذا خوردن و اطلاعات از پدر و مادر است، بچه‌های خوب و نمونه‌اند.»

صمد بهرنگی، به درستی در برابر «اطاعت کورکوانه از پدر و مادر» و «تبلیغ اطاعت کورکورانه» موضع گرفته است اما با توجه به حساسیتی که بهرنگی به عنوان آموزگار و همکار یمینی شریف نسبت به این مسأله نشان می‌دهد، جای تعجب است.  انتقاد صمد بهرنگی نسبت به پیام اشعار و سطح فکری یمینی شریف، با وجود کتاب «ما و بچه‌های ما»، و پیشقراولی او در استقلال ادبیات خرسال و شناسایی آزادی خردسالان و کودکان، معنادار و مغرضانه است.

یمینی شریف برای ادبیات تعلیمی اهتمام ویژه‌ای داشت؛ ادبیاتی که با عواطف و نیازهای خرسالان متناسب است. او در دفاع از جهان‌بینی ادبی خود، گه‌گاه فراموش می‌کرد که تمرکز او بر روی خردسالان و کودکان سنین پایه است و انتظارات صمد بهرنگی از اشعار او، انتظارات بجا از ادبیات نوجوان است.

یمینی شریف در مصاحبه‌ای با روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۵۲ دغدغه‌های خود را از روند بازدارنده‌های ادبیات کودکان این‌گونه بیان کرده است: «اکنون باید به نفع کشور و فرزندان کشور و سود توسعه و ترقی این رشته از ادبیات فعالیت‌های شایسته‌ای انجام گیرد. ادبیات کودکان را در خط خود بیندازد و سادگی و صراحت و سلامت روانی را رد این آثارحفظ کنند و ادبیات کودکان را مانند خود کودکان پاک و ساده و بی‌آلایش نگاه دارند. ادبیات کودکان را گودال تخلیه عقده‌های وجود نکنند و آن‌چه را که از ناراحتی و غم و یأس و بدبختی و نفرت دارند، در قالب کلمات مبهم و جملات پیچیده که بیش‌تر به لغز و معما شبیه است تا به داستانی یا شعری برای کودکان نریزند و دیگران را هم به پیروی از خود دعوت نکنند. اگر دردی دل‌ آزار و غمی جانکاه دارند، از وضع روزگار و اوضاع خود ناراضی‌اند، در کارهای خود شکست خورده و خیال و گله و اعتراض و شکوه و شکایت دارند، آن‌ها را در قالب نوشته‌هایی برای بزرگسالان بریزند و دست از سر ادبیات کودکان بردارند.»

صمد بهرنگی درباره بلاغت اشعار کتاب «آوای نوگلان» یمینی شریف گفته:«حتی در یک نظم محض نمونه وزن تا آخر حفظ نشده. موقع خواندن باید زور بزنی و صداها را پیش خود کوتاه و کشیده بگویی، تا وزن درست درآید.»

قبول کردن یمینی شریف نشانه خالی بودن میدان بود

 محمود کیانوش- یکی از پیشگامان نقد ادبی که خود شاعر کودکان بوده است - هم درباره یمنی شریف  در کتاب «شعر کودک در ایران» نوشته است: «بعضی در بحبوحه نو کردن کتاب‌های درسی بانگ خیاط می‌خواهیم، شنیدند و پالاندوزانی بودند که جوالدوز به دست گرفتند پیش دویدند.» («پالان‌دوز» و «خیاط» نسبت‌هایی است که کیانوش به یمینی شریف داده است.)

او همچنین نوشته است: «[یمینی شریف] باور نکرد که شاعر نیست و آنچه که می‌سازد نه شعر است، نه حتی وسیله‌ای برای سرگرمی کودکان، چنان‌که انتظارشان را از شعر گمراه نکند. و باز باور نکرد که قبول او نشانه خالی بودن میدان بود، نه پهلوانی او.» این لحن، پا را از بی‌مهری به یمینی شریف، فراتر نهاده و در واقع وهن شعر مخاطبان گسترده یمینی شریف است.

کیانوش معتقد است: «در شعر کودک شیوه بیان باید سهل و ممتنع باشد و این کاری است که از شاعران کار آزموده برمی‌آید نه متشاعرانی که چون بی‌هنری به بازار بزرگ‌ها نتوانند برد، به بازار کودکان برند تا شاید هنر پنداشته شود، غافل از آن‌که فریفتن بزرگ‌ها معامله است و فریفتن کودکان جنایت.» «متشاعری [یمینی شریف] که می‌کوشد از ساده‌ترین موضوعات زندگی روزمره کودک به اصطلاح شعری بسازد، در یک وزن زورکی نیمه‌عروضی، نیمه‌ هجایی، چنین می‌گوید:

آی، سماور جوش آمد/ آب به صدا توش آمد

 که در مصرع دوم ضرورت ایجاد قافیه موجب ابهام معنی شده است و از این گذشته، بیان، بی‌آنکه لازم باشد، خنده‌دار شده است. این طرز سخن بیشتر قافیه‌پردازی در بدیهه‌گویی برای سرگرمی حاضرانی در یک محفل و برانگیختن قاهقایی در یک دقیقه را می‌شاید و بس، نه شعر کودک را.

پاسخ یمینی شریف به نقدها

عباس یمینی شریف در شعری پاسخ منتقدان خود را داده است:

گفتند بعضی‌ها چرا پند و نصحیت/ گاه آورم در شعر کودک بر زبانم

تشویق‌شان بهر چه کردم، خوب/ آید چرا بدگویی از بد بر زبانم

آن‌ها، بلی، باید چنین ایراد گیرند/ اندیشه‌شان از گفته‌هاشان خوب دانم

از بهر این خودخواه‌ها کودک بهانه است/ با نام کودک، سود می‌جویند، دانم

هر عقده‌ای بر دل ز ناکامی گرفتند/ با کودکان بازش کنند این‌ها، گمانم

هر مطلبی را جرات گفتن ندارند/ گویند با کودک بگویم، در امانم

گویید کام تخم کین و قتل و غارت؟/ از دزدی و ظلم و جنایت دُرفشانم؟

از زشتی و ناپاکی و بد باز گویم؟/ از مستی و دیوانگی گویم؟ نه آنم!

تا کودکان را یاغی و دیوانه سازم؟/ توفنده چون غولان به میدان‌ها برانم؟

این کودکان ای سنگدل‌ها! بی‌گناهند!/ تا کی زدیده از بدی‌تان خون چکانم؟

آخر شما ای کینه‌ ورزان در کجایید/ تا من به آن‌جا رو کنم خود را

بهتر که لب بر بندم و دیگر نگویم/ سر زیر بال خود برم در آشیانم

گر کودکان را اندکی بهتر شناسید/ بهتر شوید ای دسته‌ی نامهربانم

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: عباس یمینی شریف ، محمود کیانوش ، صمد بهرنگی

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: عباس یمینی شریف محمود کیانوش صمد بهرنگی ادبیات کودکان عباس یمینی شریف یمینی شریف محمود کیانوش صمد بهرنگی شعر کودک بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۳۸۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: عکس یک دختربچه اصفهانی صفحه شبکه‌های اجتماعی‌ام را پر کرده بود؛ عکس دیانای بالای آن بزرگ نوشته: «گم شده». چند روزی اخبار را زیر و رو می‌کنم اما کسی از پیدا شدن دخترک ۱۱ ساله چیزی نمی‌گوید. تا اینکه خبر دیگری از دیانا «دختر بچه گم شده اصفهانی» پخش می‌شود.

دیانا گم نشده بود؛ مادرش او را به یک باغ متروکه برده و با چاقو دخترش را به قتل رسانده؛ بعد جسدش را آتش زده و همه جا اعلام کرده که دخترش مفقود شده است. چند روز از این خبر می‌گذرد اما فکر این دختر از سرم بیرون نیامده‌. بستگان نزدیکش گفته‌اند این دختر مبتلا به «اتیسم» بوده است. بغض تمام وجودم را می‌گیرد. به دیانا فکر می‌کنم؛ به مادرش و به تمام کودکان اتیسمی و خانواده‌هایشان.

نجات مهدی‌ها

از همان ابتدای کودکی، دایره افرادی که می‌توانست با آنها ارتباط برقرار کند بسیار محدود بود. در اولین رفتارهای مهدی، مادرش فکر می‌کرد کودکش اجتماعی نیست و این کاملاً طبیعی است. اما بعد از مدتی علائم جدی‌تری از خود را نشان دادند.

مهدی رفتارها و نگاه‌های متفاوت‌تری از هم سن و سال‌های خودش داشت و نداشتن قدرت تکلم به اضافه موارد دیگری که روز به روز در او ظهور می‌کرد مادرش را مصمم کرد تا پیگیر این حالات فرزندش باشد. مهدی دچار اختلال یکپارچگی حسی بود؛ یعنی اگر سرش به جایی برخورد می‌کرد درد را احساس نمی‌کرد؛ اگر ساعت‌ها غذا نمی‌خورد گرسنه نمی‌شد یا بعد از غذا خوردن احساس سیری نداشت. بروز رفتارهای کلیشه‌ای و حرکتی، علائم بیش فعالی و حتی مشکلات گوارشی موارد دیگری بود که نشان می‌داد مهدی شرایط ویژه‌ای دارد.

مادرش که یک زن دهه شصتی است از همان روزهای اول مواجهه با این علائم به خوبی در مورد این اختلال تحقیق کرد و به موقع درمان فرزندش را شروع کرد. سال‌های ۸۸-۸۹ میزان آگاهی نسبت به اختلال اتیسم تقریباً صفر بود تا جایی که حتی عده زیادی از اقوام و آشنایان این مادر سعی کردند او را از پیگیری این اختلال منصرف کنند و نسبت به این موضوع بسیار بدبین بودند. اما زن جوان دست برنداشت و با پیگیری‌هایش متوجه شرایط مهدی شد. خیلی زود درمان کودک دو ساله شروع شد و همین رسیدگی به موقع باعث شد مهدی حالا در سن ۱۶ سالگی با یک بچه سالم تقریباً فرقی نداشته باشد و اگر کسی گذشته او را نداند چندان متوجه این اختلال در او نمی‌شود؛ هرچند که این اختلال تا آخر عمر با او همراه است اما شدت آن بسیار کاهش یافته و کنترل شده است.

مدارا با ترس

مهدی کودک مبتلا به اتیسم به همراه مادرش در مراکز توانبخشی دوره‌های لازم را می‌دیدند و آموزش آنها همچنان ادامه داشت. او به دستور پزشک داروهایی را برای افزایش سطح تمرکزش مصرف می‌کرد تا بتواند در هفت‌سالگی مانند بچه‌های دیگر به مدرسه برود. سال ۹۴ برای خواندن اول ابتدایی به مدرسه رفت؛ اما نه یک مدرسه عادی. او باید سال سرنوشت‌ساز کلاس اول را در مدرسه استثنایی می‌گذراند؛ سالی که معمولاً در ذهن و شکل‌گیری پایه تحصیلی همه کودکان بسیار تأثیرگذار است مخصوصاً برای کودک اتیسمی که شرایط احساسی ویژه‌ای را تجربه می‌کند.

مهدی، روزهای اول با مادر یا دخترخاله‌اش سر کلاس درس می‌رفت؛ اما طولی نکشید که با محیط ارتباط برقرار کرد و توانست تنها پشت نیمکت بنشیند. ترسی که مهدی هفت ساله داشت این بود که نکند برای بازگشت از مدرسه دیر به دنبالش بروند. برای همین یک سوال را مکرراً تکرار می‌کرد: «مامان! یعنی مدرسه‌م تمام شد، تو جلوی دری؟».

مطالعات و تحقیقات پزشکی نشان داده که کودکان دارای اختلال اتیسم، ترس‌های شدید اجتماعی و احساسی را تجربه می‌کنند، ترس‌هایی که شاید برای کودکان یا افراد دیگر معنایی نداشته باشد و غیر منطقی به نظر برسد؛ اما تمام وجود فرد مبتلا به اتیسم را در برمی‌گیرد و باعث می‌شود علائم و رفتارهای غیرعادی در او تشدید شوند. کنار آمدن با ترس‌های مختلف افراد مبتلا به اتیسم یکی از دشوارترین مواردی است که خانواده‌ای این افراد با آنها مواجه‌اند و به صبر زیاد و روحیه قوی برای مدارا با آن نیاز دارند.

اختلال یا استعداد؟

چند ماه گذشت و مادر مهدی خوشحال بود که توانسته با پیگیری به موقع، کودکش را در همان سن هفت سالگی به مدرسه بفرستد؛ تا اینکه یک روز مهدی ناراحت به خانه آمد و گفت دیگر نمی‌خواهد مدرسه برود. وقتی دلیلش را پرسیدند جواب داد: «من از بچه‌های دیگر دیرتر یاد می‌گیرم و آنها من را مسخره می‌کنند.» خانواده‌اش گمان کردند بهانه می‌آورد تا از زیر درس خواندن فرار کند؛ اما پایان کلاس اول ابتدایی که رسید، مدیر مدرسه کارنامه‌ها را تحویل داد و به مادر مهدی گفت باید یک بار دیگر بخاطر شرایط خاصش اول ابتدایی را تکرار کند. او در ریاضی و نقاشی خوب بود اما در فارسی نه. مهدی فارسی را از سمت چپ می‌نوشت؛ کاری که شاید بیش از یک اختلال یک استعداد و توانایی خاص باشد.

دومین سالی که مهدی کلاس اول بود هم تمام شد اما بار دیگر به او گفتند که نمی‌تواند به کلاس دوم برود. بالاخره با پیگیری‌های فراوان مادر مهدی مشخص شد دلیل عقب ماندن فرزندش از سایر دانش‌آموزان کلاس این است که بچه‌هایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارند با آنها که معلولیت جسمی دارند و از نظر مغزی سالم هستند، با هم در یک کلاس هستند. در چنین شرایطی طبیعی بود که کودکان اتیسمی و کودکانی که از نظر ذهنی شرایط خاصی دارند از بقیه دانش‌آموزان عقب بمانند.

مهدی حالا ۱۶ سال دارد و چند سالی است به همراه خانواده‌اش مهاجرت کرده است. کودکی که دو سال در کلاس اول ابتدایی درجا زده بود هفت ماه بعد از مهاجرت به ایتالیا می‌توانست به ایتالیایی حرف بزند و بنویسد. حالا موفق شده در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شود؛ هرچند هنوز با برخی ترس‌ها و اضطراب‌ها و علائم دیگری از اتیسم دست و پنجه نرم می‌کند.

آدم امن کودکان خاص باشید

نکته مهم این است که با گذشت سال‌های زیاد از شناسایی اختلالاتی مانند اتیسم، هنوز هم آگاهی چندانی نسبت به آن وجود ندارد. رسانه‌های مختلف، تولیدکنندگان آثار صوتی و تصویری و دستگاه‌های مربوطه، برای شناساندن بیماری‌های خاص و فرهنگ رفتار با آنان چه کرده‌اند؟ چند اثر هنری در این زمینه ساخته شده است؟

فارغ از حوزه رسانه، کارکنان مراکز مختلف از کادر درمان و آموزش گرفته تا خدمات مختلف و شرکت‌های خصوصی زمانی آگاهی و اطلاعات لازم درباره نحوه رفتار با این افراد را دارند؟ این کودکان روزی بزرگ می‌شوند و ح تی اگر در محیط تحصیلی جداگانه‌ای درس خوانده باشند، نیاز دارند روزی کنار بقیه مردم وارد بازار کار شوند. گروه‌های مخالف جامعه چقدر پذیرش، معرفت و دانش کافی برای تعامل صحیح با این افراد را دارند؟

هرچند امروزه آموزش‌های بیشتری درباره چگونگی رفتار با این کودکان به مردم داده شده؛ اما هنوز نوع رفتار صحیح با افراد اتیسمی آن طور که باید در جامعه فراگیر نشده است. نه تنها جامعه، حتی اطرافیان این کودکان ممکن است هنوز با این خلأ آموزشی مواجه باشند و درست ندانند که طرز برخورد با یک اتیسمی چگونه است. خیلی اوقات بستگان، ناخواسته روان کودک دارای اختلال اتیسم را مورد آزار قرار می‌دهند و این در حالی است که این افراد اتیسمی به هیچ عنوان نباید از طرف نزدیکان خود احساس ترس و ناامنی کنند.

کوچک‌ترین جملات یا رفتارهای تهدیدآمیزی که شاید در مواجهه با کودکان عادی استفاده می‌شود برای کودک اتیسمی حکم یک محرک عصبی را دارد و او را به شدت به هم می‌ریزد؛ حتی ممکن است باعث حس ناامنی و ترس ابدی در او شود، طوری که در بزرگسالی به صورت جدی احساس وحشت، او را آزار دهد. نزدیکان این افراد باید آدمِ امن زندگی کودک خود باشند و این حتماً به بهبود سریع‌تر آنها کمک کنید. اگر کودکی با بیماری خاص به شما اعتماد کند راحت‌تر تمرینات توانبخشی را انجام می‌دهد و شما را دشمن خود نمی‌داند. این همان راز بزرگی است که این خانواده‌ها باید آن را بدانند و راه و روش‌اش را پیدا کنند.

بی‌دفاع؛ مثل یک نوزاد

حتماً دیده‌اید وقتی یک نوزاد متولد می‌شود با هر گریه او، دیگران نظرهای متفاوت می‌دهند زیرا متوجه خواسته نوزاد نمی‌شوند. ماجرای کودکان مبتلا به اتیسم هم همین است؛ آنها از سایر هم سن و سال‌های خود مظلوم‌تر و به نوعی بسیار بی‌دفاع هستند؛ مغز فرد اتیسمی نمی‌تواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارت‌های ارتباطی به درستی عمل کند و به همین دلیل است که اکثر آنان منزوی هستند و نمی‌توانند از همان سال‌های اولیه رشد خود، با دیگران ارتباط برقرار کنند. اولین زنگ خطر برای خانواده‌ها می‌تواند همین ارتباط نگرفتن کودکان با محیط پیرامون باشد.

مورد دیگری که افراد حتی بزرگسال مبتلا به اتیسم ممکن است به آن دچار باشند؛ نداشتن قدرت تکلم است. همچنین این افراد در برابر تغییر رفتارهای تکراری و کلیشه‌ای مقاومت دارند و در برقراری ارتباط چشمی تا حدی ناتوان هستند. همچنین این افراد نمی‌توانند پاسخ مناسبی به محرکات محیطی نشان بدهند. اختلالات اتیسم، از لحاظ شدت علائم با یکدیگر متفاوت هستند و در سه سطح کلی دسته‌بندی می‌شوند: «سطح نیازمند حمایت، سطح نیازمند حمایت زیاد، سطح نیازمند حمایت بسیار زیاد»

نکته حائز اهمیت این است که اگر خانواده‌ها از همان سنین پایین موارد گفته شده و علائم کلی بیماری‌های خاص از جمله اتیسم را بدانند و در صورت مشاهده آنها در کودک خود به پزشک مراجعه کنند؛ می‌توانند درمان را شروع کنند و آینده او را نجات دهند. البته به شرط آن که در تشخیص این علائم دچار وسواس فکری نشوند و فقط به تشخیص قطعی پزشک تکیه داشته باشند.

نقطه امن بیرون از گود

اتفاق دختر بچه اصفهانی نه اولین مورد است نه احتمالاً آخرین. پرونده دیانا یادآوری کرد هر خانواده‌ای توان، آگاهی، صبر و قدرت مالی لازم حمایت و مراقبت از کودکان اتیسمی را ندارد؛ یادآوری کرد همه کودکان اتیسمی به اندازه مهدی خوش‌اقبال نیستند و شانس زندگی در خانواده‌ای را ندارند که تمام وقت در اختیار آنان باشند.

همه کسانی که بیرون از گود نشسته‌اند مادر کودک اصفهانی را مقصر می‌دانند؛ هرچند در غیرانسانی بودن اقدام او هیچ شکی نیست اما اگر مادر یا پدر آموزش‌های لازم را ندیده باشند، تحت حمایت‌های روان‌شناختی قرار نگیرند و در ثبات روانی قابل اطمینانی نباشند، وقوع چنین اتفاقات تلخ و آزاردهنده‌ای بعید نیست.

اکثر خانواده‌هایی که کودک مبتلا به بیماری خاص مثل اتیسم دارند، تا تجربه کردن آسیب جدی فاصله چندانی ندارند. عدم حمایت‌های مادی و معنوی و ناآگاهی گسترده در سطح جامعه این خانواده‌ها را مشکلات جدی مواجه می‌کند و سرنوشت بسیاری از زوج‌هایی که فرزند آنها دچار بیماری‌های خاص باشد به جدایی و طلاق منجر می‌شود.

یک جست‌وجوی ساده در شبکه‌های اجتماعی، ناامیدی والدین این کودکان را نشان می‌دهد. روشن است که اگر این خوانده‌ها به حال خود رها شوند و ساز و کارها مناسب برای حمایت از آنها تقویت نشود، نه تنها در بیماری اتیسم بلکه در ۲۶ گروه بیماری دیگر که در زیرمجموعه بیماری‌های خاص قرار گرفته‌اند شاهد این سرنوشت‌های تلخ خواهیم بود. اینکه سرنوشت یک کودک مبتلا به بیماری خاص، شبیه مهدی باشد یا دیانا، تا حد زیادی می‌تواند در دستان مسؤولان باشد…‌

کد خبر 6099238

دیگر خبرها

  • کتاب‌های این روزها باب میل کودکان است؟
  • «کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
  •  تلاش برای شاد کردن کودکان غزه
  • اختلال اوتیسم؛ نشانه‌ها، علل و راه‌های درمان آن
  • (تصاویر) اگر نقاشی کودکان واقعیت داشت جهان چه شکلی می‌شد؟
  • جزئیات جدید از پیدا شدن دختر صحرا؛ پشت‌پرده دزدیده شدن «یسنا» فاش شد!
  • کتاب «خانه زیر آب و جوجه لاک پشت ها» منتشر شد
  • درمان رایگان کودک مشروط بر داشتن بیمه پایه
  • گزارش سازمان‌های بین‌المللی از وضعیت غم‌انگیز کودکان غزه
  • درمان رایگان کودک با داشتن بیمه پایه